دانلود کتاب خانه هالو از کریستال ساترلند

کتاب خانه هالو

دانلود کتاب خانه هالو از کریستال ساترلند

دانلود کتاب خانه هالو از کریستال ساترلند

با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر و PDF

موضوع کتاب : خارجی،فانتزی،ماورایی،رازآلود،وحشت،دلهره آور

خلاصه کتاب خانه هالو

آیریس هالو و دو خواهرش، گری و ویوی، بدون شک عجیب هستند. از زمان ناپدید و پیدا شدنشان بدون هیچ توضیحی،

اتفاقات عجیب همیشه دنبال آنهاست. آن‌ها تغییر می‌کنند. اول موهای تیره‌شان سفید می‌شود.بعد، چشم‌های آبی‌شان

کم‌کم سیاه می‌شود و اشتهایی سیری‌ناپذیر دارند… از ‌نظر مردم، آن‌ها به‌طرز آزاردهنده‌ای مست‌کننده، به‌طرز تحمل‌ناپذیری

زیبا و به‌طرز توصیف‌ناپذیری خطرناک هستند.حالا، ده سال بعد، گری بدون هیچ ردی ناپدید شده و سرنخ‌هایی عجیب و غریب

پشت‌سرش به‌جا گذاشته…آیریس و ویوی در جستجوی خواهرشان، در برخورد با مردی که جمجمه‌ی حیوان بر سر دارد،

متوجه می‌شوند داستانی که در مورد گذشته‌شان به آن‌ها گفته شده، تمام حقیقت نیست و ممکن است دنیایی که

ده سال پیش ظاهراً صحیح و سالم آن‌ها را گردانده، دوباره آن‌ها را برای برگشت فرابخواند.

کتاب پیشنهادی:

دانلود کتاب چند درجه بالاتر از غرور

دانلود کتاب بیوه برادرم

قسمتی از کتاب

ده ساله بودم که برای اولین بار فهمیدم عجیب هستم .. در حدود نیمه شب، زنی با لباس سفید از پنجره ی اتاقم وارد شد و

حلقه ای از موهایم را با قیچی خیاطی برید .. من تمام مدت بیدار بودم و در تاریکی با نگاه دنبالش می کردم و آنقدر از

وحشت خشک شده بودم که نمی توانستم حرکت کنم، نمی توانستم فریاد بزنم

تماشایش کردم که حلقه ی موهایم را به طرف بینی اش برد و بو کشید … تماشایش کردم که آن را روی زبانش گذاشت و

دهانش را بست و چند لحظه ای طعمش را مزه مزه کرد و بعد آن را فرو داد. تماشایش کردم که روی من خم شد و انگشتش را روی زخم قالب شکل پایین گلويم کشید

تازه زمانی که در را باز کرد، بود که بالاخره جیغ کشیدم؛ قصدش این بود در حالی که هنوز قیچی را در دست داشت،

کتاب خانه هالو کریستال ساترلند

به طرف اتاق خواب های خواهران بزرگترم برود … مادرم در راهرو او را زمین انداخت … خواهرهایم پایین نگهش داشتند …

زن خشن و هار بود و با قدرتی که بعدا فهمیدیم ناشی از آمفتامین بوده، با سه نفر ما مقابله می کرد

مادرم را گاز گرفت … آنقدر محکم با سر به صورت خواهر وسطی ام، ويوی کوبید که بینی اش شکست و

تا هفته ها زیر چشم هایش کبود بود … گری خواهرم بزرگترم بود که بالاخره مقهورش کرد …

وقتی فکر می کرد مادرم نگاهش نمی کند، روی صورت زن وحشی خم شد و ..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top