دانلود کتاب خونبس ارباب از م.طباطبایی
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر و PDF
موضوع کتاب : عاشقانه
خلاصه کتاب خونبس ارباب
چه کار آزموده در بی قرار کردنم استادی
تو چه از درد هایی که در نبودنت این سرنوشت شوم همچون زهر به خوردم داده میدانی ؟
که اینگونه بی تاب میخوانیم ؟
من از ان زخم کهنه ای که بردل حمل میکنی زخمی ترم
دلم کهنه زخم کاری ای را بر دوش میکشد که تو با نفس کشیدنت با کمی بوییدنت تا عمق جان میسوزی توچه میدانی از درد ؟
کتاب های پیشنهادی:
دانلود کتاب اسیر یک روانی
دانلود کتاب دل
دانلود کتاب چند درجه بالاتر از غرور
دانلود کتاب ترکش خاطرات
بخشی از کتاب
در خلوتگه همیشگیم از بی باک اسب جوان تازه نفسم فرود می ایم و افسارش را رها
میکنم کنار برکه گلهای وحشی زیبایی رشد کرده که برسر ذوق می ایم کناربرکه روی تخته
سنگ بزرگ ی مینشینم به سمت گلهای وحشی دست دراز می کنم وشروع به درست کردن
دسته گل زیبایی می شوم از همان هایی که پدر با دیدنشان لبخند مهربانش را به صورتش
مهمان میکند بعد درست کردن دو دسته گل کوچک و زیبا مجدد سوار بر بی باک میتازم در
پهنه گسترده چمن زار چه لذت بخش است چشیدن طعم عطراگین گل های زنبغ و شب
بو چه هوس انگیز است مزه کردن طعم میوه های تازه باغ ها که درختانشان سر از حصار
باغ بیرون کشیده اند از کنار باغ ها می گذرم و به مزار مادر م یرسم مادری که غریبانه در
خاک ارمیده به یاد می اورم ان صحنه ی دل خراش را که ارباب درنبود پدر چطور وحشیانه
به خاطر تهمتی به مادر حمله کرد بی باک هم جلوی خاک مادر زانو میزند اوهم یاد گرفته
من چه میخواهم دسته گلی را روی خاک مادر پرپر میکنم حرک ت ناگهانی بی باک و صدای
همهمه که از داخل روستا به گوش می رسد ارامشم را دگرگون میسازد به سرعت سوار بی
باک به سمت روستا به راه می افتم باوجود دلهره ای که به جانم می افتد خود را دلداری
میدهم
حتما باز مش رجب با ننه کوکب سر خروس طال دعواشون شده..