دانلود کتاب رابطه پنهانی فصل 4_5 از کمال فرزادپور با لینک مستقیم
برای اندروید و کامپیوتر و PDF
نویسنده این کتاب کمال فرزادپور میباشد
موضوع کتاب: عاشقانه/انتقامی
خلاصه کتاب رابطه پنهانی فصل 4_5
هفت سال بعد…
هفت سال از اون ماجرا گذشتو من حالا یه زندگی آروم و
عاشقونه در کنار اشکان و پسرمون آراد و دخترمون آتوسا داشتم.
آراد حالا شش سالش شده بود پیش دبستانی میرفت و آتوسا
هم سه سالش بود.
شش سال پیش خونمون و عوض کردیم به یه محله جدید
اومدیم!!جایی که دست محسن بهم نرسه!من بهونه آوردمو
گفتم اینجا محله خیلی شلوغه بریم یه محله دیگه یا اصلا یه
شهر دیگه!!انقد گفتم تا بلاخره اشکان به حرفم گوش دادو
خونه رو فروخت تو این محله یه خونه خریدیم..یه خونه حیاط دارو دلباز..
رابطمو با محسن قطع کردم اما محسن قصد بیخیال شدن
نداشت برای همین من یکاری کردم تا خونه رو عوض کنیم تا
شاید بیخیالم بشه!!
و همینطورم شد چون گممون کردو کلا بیخیالم شد…
منم از وقتی اومدیم اینجا گذشته رو گذاشتم کنار خودمو
وقف زندگیم کردم..
و از اون روز به بعد همه چی عالی برامون پیش رفت.
تا اینکه چند روزی بود که اشکان همش میگفت صبحا که از
خواب پا میشه قفسه سینه ش سمت قلبش درد میکنه و میسوزه!!
چند باری بهش گفتم بریم دکتر اما میگفت؛نه چیزی نیس
خوب میشه خودش!
یکی دوهفته ای گذشت تا اینکه یه روز صبح من آرادو بردم
پیش دبستانی و دست آتوسا رو گرفته بودمو تو کوچه قدم
میزدمو میومدم خونه رسیدم پشت درو دیدم اشکان تو
ماشینش نشسته.سرشو گذاشته رو فرمون ماشین صورتش
خیس عرق بود و رنگش پریده بود..
زدم رو شیشه ماشینش.
سرشو از رو فرمون برداشت منو دید.
دروباز کردم و گفتم؛چیشده اشکان!؟حالت خوبه!؟
اشکان دستشو گذاشتو بود رو قفسه سینشو نمیتونست
راحت ……
کتاب پیشنهادی:
دانلود کتاب کرشمه