دانلود کتاب گریزلی محبوب من از سارا فروغی زاده
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر و PDF
موضوع کتاب : عاشقانه،طنز،کلکلی
خلاصه کتاب گریزلی محبوب من
ماجرای بهار دختر دانشجوییه که برادرش بهادر بدلیل ارتکاب قتل متواری شده و خانواده مقتول او را به عنوان خونبس
به عقد برادر مقتول در میارن تا برادرش خودشو معرفی کنه. و برادر مقتول کسی نیست
جز جهان ایلچی استاد زبان فرانسه ی بهار…..
کتاب پیشنهادی:
دانلود کتاب مثل پیچک جلد اول
دانلود کتاب مثل پیچک جلد دوم
قسمتی از کتاب
اونروز یک روز عادی زمستونی بود… یا حداقل ،من اینجوری فکر میکردم….
آسمون صاف و آبی و هوا سرد بود ….درست مثل روز قبل و سالهای قبل در چنین روزی …اما…
بعدها معلوم شد یکروز عادی و معمولی نبوده و روز سرنوشت م ِن بیچاره بوده
…
روزی که سرنوشت من بدجور رقم خورد و باید تقاص گناهان یکی دیگه رو پس میدادم…
خسته از وررفتن با گوشی درب و داغونم (که بزور التماس و خواهش از
داداشم گرفته بودم )به حیاط نقلی خونه مون رفتم شاید سعید پشت پنجره
اتاقش بیاد و ببینمش و از دور واسش بوس بفرستم و با زبون اشاره با هم حرف بزنیم…
بروی تخت فلزی نشستم و در حالیکه مثلن به آسمون نگاه میکردم ،زیر چشمی
اتاق سعید را می پاییدم که ناگاه ،بهادر ،در حیاط را باز کرد و در حالیکه
پلاستیک سیاهی در دست داشت دوان دوان بسمت ساختمون
کتاب گریزلی محبوب من سارا فروغی زاده
اومد:
_سلام داداش
_سلام …کسی خونه نیس ؟
_نه ،چیزی شده ؟
بهادر دوتا پله را یکی کرد و وارد هال کوچک خونه شد:
_مامان کجاس؟
پشت سرش رفتم:
_بیرونه …چیزی لازم داری ؟این چیه تو دستت؟ _چیزی نیس …تو پول داری ؟
گیج ومنگ به رفتار شتابزده و ترسانش میخ شدم: _پول ؟…نه زیاد …یه خرده تو کارتم هس…
_پس برو کارتت و برام بیار و مث احمقا بروبر نگام نکن! به اتاقش رفت و دررابست…
منکه نمیدونستم موضوع چی هست و باید چیکار کنم به اتاقم رفتم و به مادر
زنگ زدم …و مامان طبق معمول ،تو یکی از اون جلسات مذهبیش بود و جواب نمیداد