دانلود کتاب آتلانتیس | برای اندروید ،آیفون و تبلت ،

کتاب آتلانتیس

دانلود کتاب آتلانتیس | برای اندروید ،آیفون و تبلت ،

دانلود کتاب آتلانتیس با لینک مستقیم | برای اندروید ،آیفون و تبلت ،

توسط:مینو کاوری زاده

سبک کتاب: عاشقانه،اجتماعی

چکیده ای از کتاب آتلانتیس

صدای همانند فریاد کمکی به گوشش رسید اما بی اهمیت به راهش ادامه داد. این کوچه به نسبت تاریک تر از باقی

بود. چند مرد جوان به چشمش خورد که پسر جوانی را گوشه ی دیوار خفت کرده بودند و در حال گوشمالی دادن و

کتک زدنش بودند. بی آنکه بایستد بی توجه به راه رفتنش ادامه داد. صدای پسر جوان به گوشش رسید که خطاب به

او می گفت:

– عابی؟ لوطفا بانا یاردمیت! لوطفا! )داداش؟ لطفا کمکم کن! لطفا!

مطالب پیشنهادی:

کتاب خون بس

کتاب فتانه

بخشی از کتاب

نفسش را عصبی بیرون فرستاد و این خودش بود که یک گام به عقب برداشت تا دست مرد از روی شانه اش بیفتد.

سپس باز نگاهش را باللا کشید و یک دور از نظر گذراندش. صورت آفتاب سوخته و قرمزش زیر ریش و سبیل مشخص

نبود. مرد از خیرگی اش کلافه شد و گفت – زودتر بزن به چاک! بهتره دنبال دردسر نباشی.

یک امشب را می خواست به خیر و خوشی و بی دردسر بگذراند اما اجازه نمی دادند.

– با این پسر چیکار داری؟

پوزخند زد و ادامه داد:

– ضعیف تر پیدا نکردی؟ زورت به این بچه رسیده؟

مرد از کوره در رفت و مشتی به صورتش کوبید. اخم هایش در هم رفت. شستش را گوشه ی لبش کشید تا ببیند خون

آمده یا نه! منتها دید خبری نیست. بیشتر از این نتوانست خودداری کند و مشتی به مراتب چندین برابر مشت

مرد،محکم تر به فکش کوبید. چنان که مرد با این ضربه تا کمر خم شد و صورتش به شدت از درد در هم رفت.

همراهانش سریع به سمتش آمدند و بازوی مرد را گرفتند.

دانلود فایل کتاب آتلانتیس مینو کاوری زاده

صدای پسر بلند شد.- والا من کاری نکردم داداش! من کیف پول هیچکی رو ندزدیدم.

تمام این دردسرها برای یک کیف بود؟! برای هیچ و پوچ مشت خوردن یک درجه بیشتر خونش را جوشاند. دست در

جیب پشتی شلوار جینش کرد و کیف پول چرم قهوه ای تیره اش را در آورد و رو به مرد گفت:

– چقدر توش بود؟

سپس بی توجه به رقمی که مرد گفت؛مبلغ قابل توجهی درآورد و به تخت سینه اش کوبید و گفت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top