دانلود کتاب یاقوت

کتاب یاقوت

دانلود کتاب یاقوت

دانلود کتاب یاقوت با لینک مستقیم

برای اندروید ،آیفون و تبلت

توسط: زهرا عمادی

سبک کتاب:عاشقانه

چکیده ای از کتاب یاقوت

یک گام از سمت راستم در اتاق شیک دفتر ایستاده بود، چرخیدم :چرا تیمور؟«

تیمور دسته ایش را مقابلش در هم گره زد و نگاهش را از روبه رو به من داد :جان آقا؟«

دست در جیب شلوار پارچه ای خاکستری رنگ فرو بردم :تیمور دل بده به اینجا… حواست نره پی

هیچی… میگم چرا نباید جسدو بسوزونیم؟« صدای کلفتش که در اتاق پیچید، چشمی در حدقه

گرداندم و فضای اتاق را از نظر گذراندم. میز چوبی درست مقابلمان یکی از اضلاع اتاق را پوشش داده

بود و مقابلش یک عسلی و چهار صندلی مبله با روکش چرم مشکی قرار داشتند.

-آقا برای اینکه آتیش دود و بو داره

کف دست هایم را سه بار به هم کوباندم و با لبخند چشم به چشم های ترسیده اش دوختم :میبینی؟ همه

تو تیم کار بلدن… میخوای بهت وقت بدم فکر کنی ببینی خوبه برات باهامون دربیفتی یا نه؟«

با دسته ای لرزان خودش را روی زمین جلو کشید و ساق پاهایم را میان مشتش گرفت :آقا به خدا… من

کتاب های پیشنهادی:

دانلود کتاب خانه هالو

دانلود کتاب ژیکال

 

 

 

بخشی از کتاب

هیچی نمیدونم..

چهره ام در هم رفت و نیم گام عقب رفتم. خم شدم و دستی به پاچه ی شلوارم کشیدم و در همان حین

گفتم :من بهت میگم که بدونی… یکی گفتم؟ خب دومین راه اینه که میتونیم جسدو بندازیم تو اسید اما

بازم راه خوبی نیست. چرا تیمور؟

تیمور که از بار قبل هوشیار شده بود، فورا پاسخ داد : نمیدونم آقا

تاسفبار سری تکان دادم و رو به تیمور گفتم :چون بعضی از اجزای بدن تو اسید تجزیه نمیشن و ممکنه

پلیس پیداشون کنه و جسد شناسایی شه. تیمور یادت باشه

تیمور “چشم آقایی” گفت. به دیوار پشت سرم تکیه

دادم و یک زانویم را تا کردم و کف کفشم را به دیوار چسباندم :سومی رو بگم یا نمیدونم شد هرچی میدونم میگم؟

چفت و بست دهانش را هرکه زده بود، از جنس اعلایی استفاده کرده بود. خواست عجز و ناله اش را

آغاز کند که ادامه دادم :سومین راه… این از بقیه بهتره… جسدو عمودی دفن میکنیم و به فاصله ی نیم..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top