دانلود کتاب آینه ها فریاد میزنند از زهرا شاهی
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر
ژانر کتاب: عاشقانه
خلاصه کتاب آینه ها فریاد میزنند
داستان ما فقط از یه پای آسیب دیده و یه قرار ملاقات بت ارباب ده بالا شروع میشه. بذارید بیشتر توضیح بدم.
دختر داستان ما، تنها راهی جنگل میشه و اونجا سوسکی رو می بینه که… نه دیگه، بقیهشو نمیگم.
خودت بخونی متوجه میشی ؛) فقط بگم که این کتاب ارباب رعیتی نیست هاااا!
کتاب های پیشنهادی:
دانلود کتاب عموزاده
دانلود کتاب تلاطم یک قلب
دانلود کتاب اسیر یک روانی
بخشی از کتاب
موهام رو بافتم و زیر روسری پولک دوزی شدم، پنهان کردم. از جا بلند شدم و دامن پر نقش و نگارم رو هم پوشیدم.
بر اساس کار هر روزم به سمت انباری کوچک رفتم و بعد از برداشتن سطل بزرگ به سمت درخت پیر و بزرگ کنار ده به راه افتادم
تا از اونجا با سروناز و پریچهر به رودخونه ای که از وسط جنگل می گذشت، بریم. جنگلی که تاریکیش مو رو به تن سیخ می کرد و
به همین خاطر بهش خوف می گفتیم. چند دقیقه ای منتظرشون موندم؛ اما خبری ازشون نبود. دیگه قصد رفتن کرده بودم
که کیان، برادر سروناز، صدام کرد و دوون دوون به سمتم اومد. – سلام نفس خانم.