دانلود کتاب میکائیل  از پرستو اسحقی

کتاب میکائیل

دانلود کتاب میکائیل  از پرستو اسحقی

دانلود کتاب میکائیل pdf از پرستو اسحقی

با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر

ژانر کتاب: عاشقانه،انتقامی،بزرگسال

خلاصه کتاب میکائیل 

با قدم هایی لرزان و خسته؛ تلوتلو خوران از پله ها بالا رفت و دستگیره را پایین کشید و داخل شد.

او زنی که روی تخت با لباس خوابی که بود و نبودش هیچ فرقی نداشت را میپرستید.

با تیرکشیدن شقیقه‌اش، انگشتانش را به پیشانیاش فشرد و قدم به قدم نزدیک تخت شد.

لباس کاریاش را از تنش درآورد و چهار دست و پا روی تخت خزید. موهای کوتاه همسرش را نوازش کرد و

انگشتان زخمی اش را روی استخوان گونه‌اش کشید و گوشه‌ی لبش بالا رفت.

قسمتی از کتاب

سرگردان در خیابان‌ها می‌چرخد و نگاهی به ساعت می‌اندازد.

نزدیک سه بود و اعصابش بهم ریخته بود.

با صدای زنگ موبایلش ماشین را به گوشه ای می‌پیچد اسم ناشناس اخم هایش را در هم می‌کند آیکون سبز را لمس می‌کند.

-بفرمایید…

صدای گریه آلود شراره در گوشش می‌پیچد.

-میکائیل… سلام… خونه ای؟

-جانم؟! کجایی شراره؟ چرا گریه می‌کنی؟

-مارو گرفتن میای کلانتری…

چنان داد زد که شراره از ترس به سکسکه افتاد: کدوم گوری بودی که پات به کلانتری باز شده؟

وای وای شراره… من بلاخره از دستت روانی میشم، الان میام…

تلفن را قطع شد و در حالی که هق میزد روی صندلی کنار پارمیدا و بهزاد نشست. این بار میکائیل را نمی‌توانست آرام بکند.

-عصبانی شد؟ میاد دنبالت؟

نگاهش را به پارمیدا دوخت و سری به معنای آره تکان داد.

-این بار دیگه کوتاه نمیاد… برادرت رو هم اینجا ببینه دیوانه میشه پارمی.

-ما هم تماس گرفتیم مامانم بیاد… بهزاد. هر کاری کرد قبول نکردن و شناسنامه خواستن!!

با صدای سرگرد از هم فاصله گرفتند. تا کنون پایاش به کلانتری باز نشده و حالا ترسیده بود.

-شوهرت نیومد دختر؟ یا سرکارمون گذاشتی؟

-زنگ زدم راه دوره… الان میاد.

 

 

قیمت31000

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top