دانلود کتاب آخرین آشوزشت pdf از مبینا قریشی
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر
ژانر کتاب: عاشقانه،تخیلی،معمایی
خلاصه کتاب آخرین آشوزشت
دلآشوب، دختر خیالپردازیه که کلی رویای متفاوت توی ذهنش داره. یکی از همون روزهایی که به نظر میاد
قراره مثل همیشه همه چیز کسلکننده پیش بره، این دختر هدیهای متفاوت دریافت میکنه. یک قلم،
و همه چیز بدجوری دگرگون میشه وقتی که خیالهاش با واقعیت یک گره محکم میخوره.
انگار همه دنیا رو به نابودیه! دلآشوبی که زندگیش پر از آشوب شده باید یک راه برای خاموش کردن
این دریای پرتلاطم پیدا کنه. اون آرامش رو چطور به جهانش بر میگردونه….
شاید هم، اون نیروی افسانهای در وجود خودش خوابیده….
قسمتی از کتاب
خرازی ماهپیشونی
لبخندی زدم و درب شیشه ای اش را هول دادم. وارد خرازی شدم و با شتاب
درب را بستم تا هوای بیرحم و سرد، فضای گرم خرازی را دچار تشویش نسازد!
– سلام ماهپیشونی!
هنوز هم بیتوجه به من مشغول تی کشیدن کاشیهای سبز؛ لیک سیاه شده
از شدت کثیفی بود!
– جواب سلام واجبه ها!
سرش را آرام بلند کرد و لاقید به من نگریست. تی را به دیوار گچی و زردرنگ
تکیه داد و به سمت بخاری برقی ای که گوشه ی دیوار جا خوش کرده بود،
رفت. آن را زیادتر کرد و روی صندلی چرخدار نیمه خراب خاکستری رنگ،
پشت میز چوبی و قهوه ای رنگ نشست. منتظر به من خیره ماند. بیتوجه به
او، به سمت بخاری برقی رفتم و دستان سردم را بالای آن قرار دادم. با دستم
برفهای سفیدرنگی که روی شانه های ظریفم و بافت یاسی رنگم نشسته بود،
پاک نمودم و همانطور که دندانهای سفید و مرتبم به هم میخورد، با لرز
گفتم: